جلسه پنجم : بررسی عقلی سه‌شقی اجتهاد، احتیاط و تقلید

از راه روشن

فایل صوتی

متن زیر برگردان فایل فوق توسط هوش مصنوعی و بدون ویرایش، حاوی اشکالات زیادی است.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

بحثمون عنوان کلیش فقه حقوق بشر است می‌خواهیم برخی از مسائل حقوق بشری را از نگاه فقهی بررسی بکنیم در واقع ببینیم که اسلام نظری داره درباره این مسائل بنده به عنوان مقدمه سه جلسه در این باره بحث کردم یکی اینکه اصل عدالت یک اصل قرآنی برهانی هست و عرض کنم که معناش اینه اونی که خلاصه حالا برداشت کردیم که خدا هیچ حکم ظالمانه‌ای نداره نقطه دومی که بررسی کردیم این بود که یک اصل زیربنایی حقوق بشری داریم و اون خود فرمانروایی انسان یعنی انسان باید اختیار خودش را خودش داشته باشه دیگری نباید اختیار من را داشته باشه و این معنا نمیده که کسی به من بگوید که جایی عقلت را خردت را به اصطلاح تعطیل کن و اونجا بحث کردیم که قرآن مجید نه تنها خود فرمانروایی انسان را تایید میکنه بلکه از انسان‌ها مخذه میکنه که چرا خودتون فرمانروای خودتون نیستید این هم اصل دومی بود که به عنوان اصل مقدماتی بحث کردیم و اصل سومی که بحث کردیم اینه که باز اینم اصل قرآنی برهانی که تحمیل دین به هیچ درجه‌ای و به هیچ وجه جایز نیست و گفتیم تعداد بسیار زیادی از آیات قرآن بر این دلالت داره که به هیچ وجه نباید دین را تحمیل کرد چه اصل دین را و چه جزئی از دین را نباید تحمیل کرد این سه تا اصل مقدماتی را بحث کردیم و در جلسه چهارم رفتیم سراغ اولین مسئله رساله و اون حکم تقلید و در ابتدای رساله های عملی که این کتابی که الان دست منه عنوانش هست توضیح المسائل مراجع یعنی متن رساله مرحوم آیت الله خمینی رو آورده و ۱۲ مرجع دیگر را هم حاشیه‌اش نظرشون را اضافه کرده بنابراین این کتاب مشتمل بر ۳۰ نظر ۱۳ مرجع معاصر هست خوب این با این جمله شروع میشه مسئله عقیده مسلمان باید به اصول دین باید از روی دلیل باشد خوب تا اینجا باید پس با اعتقاد خوب ولی بعدش میگن که ولی در غیر احکام ضروری دین انسان سه کار بتونه بکنه یکی اینکه مجتهد باشه یکی اینکه عمل به احتیاط بکنه و یکی اینکه تقلید بکنه مجتهد باشه یعنی خودش کارشناس باشه احتیاط بکنه میگن یعنی باید ببینه که تو هر مسئله‌ای کی سخت‌تر گفته عمل کنه مثلا اگر یک کسی گفته یه چیزی مستحبه دیگه گفته واجبه باید به واجب عمل بکنه خوب که کار سختیه و به اصطلاح مرحله سوم اینه که تقلید بکنه من یه بحث‌هایی کردم که این کلمه تقلید از کجا اومده کلمه منفی بار منفی داره تقلید مساویست با اطاعت کورکورانه اطاعت چشم و گوش بسته و این کاملاً منفی است و قطعاً با اون اصل قبلی که بحث کردیم که خود فرمانروای انسانی ناسازگار اینکه من از کسی تقلید تبعیت کورکورانه بکنم با خود فرمانروایی من ناسازگار است و خوب میگم کلمه تقلید از کجا اومده تنها در یک متن آمده یک چیزی معروف من کان من الفقهها ساعنا لنفسه مطیعا مخالفا لهوا و مطیع الاوامن یقلدون عوام باید از این تقلید بکنند تنها اینجا اومده هیچ جای دیگه نیومده این متن توی کتابی اومده به نام تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام قالب علما میگن که این کتاب از امام حسن عسکری نیست و دیگر و سلسله سندی هم که تو کتاب هست درباره کتاب هست همه آدم های یا کذاب شمرده شدن یا به اصطلاح مجهولن اصلا معلوم نیست بنابراین اگه بگیم روایت قطعاً باید کنارش گذاشت جای دیگری ما کلمه تقلید نداریم جای دیگر برعکسشو داریم مهمه ما درسته یک دسته روایت داریم که مثلا دستور میده که برید یک عده فقیه بشید ولی بیشتر روایت داریم که دستور میدهد به همه مردم که تفقه فی الدین در دین تفقه کنید این را این دوتا را چگونه جمعش کنیم زیادی از روایت خیلی بیشتر از همه آدما می‌خوان از همه مسلمونا می‌خوان که در دین تفقه کنید یعنی فهم عمیق پیدا کنید اگر همه باید انجام بدن اگر من باید تفقه بکنم اون وقت چه جوری باید تقلید بکنم تبعیت کورکورانه بکنم یه مقداری درباره اش بحث بکنیم پس این روایت را که گفتیم پل هوا من یقلدو که تنها تقلید آمده تبعیت محض و کورکورانه را کنار می‌گذاریم میگیم خوب دستور به ما داده شده که هممون تفقه بکنیم در دین تفقه بکنیم در دین آقایون میگن که خوب توده مردم میتونن روایت را بشناسند سند را بشناسند رجال را بخونند چی بخونن تا خودشون تفقه بکنن پس چون مردم نمیتونن باید تقلید کنند من در جلسه قبل یه مسئله‌ای را شما اول جمله اولتون اینه که به اصطلاح اصول دین باید از روی دلیل باشه این بحثو مطرح کردن فهم اینکه امام زمان متولد شده امام زمان حضرت مهدی امام دوازدهم بوده متولد شده و به امامت رسیده و زندگی کرده و غایب شده و الان غایبه و یه زمانی ظهور خواهد کرد جزء اعتقادات هست یا نیست دلیلش چیه عقل میگه اینا رو عقل که این حرفا رو نمیزنه امامات ۱۲ امام دوازدهم متولد شد اینا که کار عقل نیست که این کار نقل بسیج چاره‌ای نداریم بریم سراغ روایت اون وقت سوال من اینه بود که هفته قبل بحث کردم شما از توده مردم از کشاورز از مغازه دار از صنعتگر می‌خواید در مورد امام زمان تحقیق بکنه که اینقدر مشکله غیر از روایت هم که چیزی نیست باید به روایت پیدا بکنه خبرشم باید متواتر باشه چون توی اعتقادات یقین لازمه زن کافی نیست یقین میگید لازمه این آدمی طبق گفته شما طبق قسمت اول این جمله شما باید بره درباره امام زمان اینجوری تحقیق کنه هر یک از اینها خبر دار روایت داریم اونم روایت متواتر پس با رجال را بدون پس باید روایت شناسی را بدون سند شناسی را بدون همه اینا رو باید بدونه خوب این یک مسئله است بقیه ائمه چی اونها را هم باید با روایت بفهمید همه این ۱۲ امام را باید یکی یکی مثل امام زمان با روایت بفرمایید کسی که این کار را میتونه بکنه اگه این کارو میتونه بکنه شما گفتید برای اینکه نمیتونه روایت بشناسه رجال نمی‌دونه چیه زبان عربی نمی‌دونه هیچی اینا رو نمی‌دونه خب چطور میتونه در مورد امام زمان تحقیق کنه شما که گفتید در مورد امام زمان باید خودش تحقیق کنه اگه اونو میتونه اینم میتونه از اول به هر جا دلیلی که شما میگید اینا میتونه اونم میتونه این راه من به عنوان به خاطر یادآوری بحث میکنم میگم نه بنده میگم همونو نمیتونه کامل اینو نمیتونه پس باید چیکار کرد بعد به اون روایات چیکار کنیم که به من گفته به همه گفته تفقه در دین کنید معنیش اینه که به اندازه‌ای که میتونی خودت تفقه در دین کنونی چه توی اصول دین چه فروع دین فرقی نداره که در دین کنید تفقه در دین کنید دین تعم فرو اصوله در هر دوتاش به حد توانش انسان باید تفقه کنه ممکنه یک کشاورز روستایی بی سواد خیلی کم بتونه یه آدم تحصیل کرده ای که درس خو وقتی بیان بکنی خودش بفهمه مسئله را خیلی مسئله پیچیده‌ای نباشه این بنابراین من نظرم اینه که از نظر خودم را بگم تفقه بر همه مردم لازمه به حد توان عالم باید چیکار کنه باید کمک کنه که طرف تفقه بکنه به حد توانش این چجوری میشه آره تو اصول دین اصول دین من کمک می‌کنم به طرف که خودش بفهمه من دلیل براش میارم تا قانع بشه خدا هست دلیل میارم طرفم فکر میکنه میبینه دلیل تو فروع دینم همین کار را باید کرد یه یه کشاوران این حدشم نمیتونم الانم که شما میگید تقلید اینا که نمی‌تونن رساله بخونن فلان هرچی آخوندی بهشون میگه قبول میکنه تقلید نمی‌کنند که هرچی الان هم همینجوره تو اصول همینجوره خب حالا این بحثایی بود که قبلا به اصطلاح انجام داد اما یه نکته ای که بهش اشاره هم کردم و دوباره میگم اینه که اصلا این مسئله ببینید فصل اول رساله های عملی مثلا اومده احکام تقلید صحبتم اینه فرض کنیم فرض کنیم تو همه چی باید تقلید کنیم آیا تو خود اینم باید تقلید کنه اگه اینو باید تقلید کنه که اول باید بفهمه که باید بره سراغ عالم تا بعد بره سراغ عالم پس این باید عقلی باشه دلیلش من جلوتر از اینکه برم پیش عالم قبل از اینکه بفهمم که من باید به عالم مراجعه بکنم خودم باید فهمیده باشم که باید به عالم مراجعه کنم وگرنه که مراجعه نمی‌کنم که که پس این مسئله دیگه نباید تقلیدی باشه این مسئله باید عقلی باشه دلیل عقایدی داشته باشه این یه مسئله پس بنابراین کل این فصل را من باید خودم تا آخر برسم که آیا تقلید باید بکنم یا نباید بکنم خودم باید بهش رسیده باشم و با دلیل عقلی با این نگاه از مسئله را میخونم کاملا هر جمله ای که شما میگید من با عقل میسنجم سوال میکنم چرا باید من به کارشناس مراجعه کنم چرا باید به فقیه به اصطلاح مراجعه بکنممیگن باید به کارشناس مراجعه کرد تو همه چی بیمار که میشه باید به پزشک مراجعه کنیم خب بنده میگم که این مسئله فرق داره شاید اینا رو جلسه قبلم بحث کردم و در مسئله دین به اصطلاح تفاوت با پزشکی پزشکی من اصلا ندونم بیماری چیه و نخوامم برم پیش پزشک ببندن دست و پام را و ببرنم پیش پیش پزشک و او با زور مثلا یک نسخه آمپولی به من بزنه دین اینجوری نیست دین دوتا نکته در دو مسئله متفاوت یکی اینکه انسان باید شناخت پیدا کنه به اندازه توانش آدمی که ندونه که نیست دوم اینکه باید نیت داشته باشه بدون قصد فایده نداره اون پزشکی بیهوش را هم آمپول بهش میزنم خوب میشه ولی اینجوری نیست این مسئله دین با اون قضایا فرق داره با اون مثالی که میزنید به کارشناس مثلا مهندس که من بدونم که ندونم نرو برا من می‌سازی بگو محکم بسازه درست دیگه زندگی می‌کنم ضد زلزله است نمی‌ریزه توی زلزله ربطی نداره که من بدونم یا اصلا با اجازه من ساخته باشه یا بدون دین که اینجوری نیست نه اگه میخوایم مقایسه بکنیم باید بگیم جین مثل استاد که به دانش درس میده اگه بخوایم نزدیکترین مثال بزنیم اینم تازه از یه بعدیشه مسئله نیت هم اونجا هست اینکه دانشجو استاد سعی میکنه که اونم تبدیلش کنه به استاد دستشه بگیره بیاره بالا پس عالم باید این کار را بکنه حداقل حالا جدای از نیت بنابراین تبعیت کورکورانه تقلید به اصطلاح جا نداره از این می‌گذرم از این بحث که میگم مثالی که شما میزنید درست نیست دین خاصه و طرف باید تا حدی که میتونه عالم بشه نتونست حالا اونم تازه باید کمکش کرد این مسئله فرق داره اما به اصطلاح نکته دیگری که میخوام بگم هرچی میخوای بگی به من تو این باب باید دلیل عقلی دلیل عقلایی شبکه شما به گفتید که خودش مجتهد باشه به چه دلیل اگر من یه کسی را که سواد نداره براش مسئله را توضیح دادم و خودش به نتیجه رسید که حکم خدا همینه مجتهدم به این معنی که شما تعریف می‌کنیدا به این معنایی که شما تعریف میکنید فرض کنید اینجوری میگن طرف به من اطمینان داره که من راست می‌گم براش نقل میکنم برای چوپان بگم ببین این شهادت سوم اشهد ان ولی الله وقتی اذان یاد ما دادن تو روایت پیامبر گفته توش نبود پیامبر هم نمی‌گفت هیچ روایتی هم نداریم که اینا باید بوی اذان گفت حتی مستحبه هیچ یک از آن اقامتشون نمی‌گفتند همه عالمان هم قبول دارند که بعد از اسلام بعد از ائمه اضافه شده خب تا اینجا همه اینا قبول دارن که این بعد از اسلام اضافه شده مرحوم صدوق هم میگه که خدا لعنت بکنه مفوضه را که این شهادت ثالث را به عزا و اقامه اضافه کردن پس هیچکس شک نداره که این بعد از اسلام بعد از ائمه اضافه شده می‌خوای بخونی می‌خوای نه به نظر شما می‌تونه داوری کنه که خب پس این بدعته خب پس این بدعته اگه اینجوریه پس این بدعته خب بدعت هم گفتنش حرام است همانطور که آیت الله زنجانی میگه حرام میدونه گفتنش نمیگن حرام بدعت دیگه حرامه چه فرقی داره چون بدعت عمل ظاهری نیت که تاثیر دستمونو مثل برادران اهل سنت اینجوری گذاشتیم ولی نیتمون این باشه که این جز نماز نیست درست میشه همه میگن نه چون بدعت تو عمل ظاهریه قلب که نی بدعت بدعت تو عمل زارع وقتی میگیم بدعته با نیت درست نمیشه آقایون همینو میگن اکثریت اگه نیت دین باشه که جزء اذان و اقامه نیست اشکال نداره نه حرف درستی نیست چون بدعت بدعت یعنی کاری بکنی که دیگران فکر کنند جز دین نیت من که دیگران نمیبینند دیگران عمل ظاهری منو میبینن بنابراین بدعت اقوام آیت الله زنجانی حالا میگم خوب این مسئله منم حرام می‌دونم گفتن عشق و بدعت مسلم میدونم همه میگن بعد به وجود آمده ها نمیگه ها نمیگه ائمه میگفتن ها همه قبول دارن بدون قصد بگی بدون اینکه قصد چیه درست نیست این حرف درست نیست دلیلش هم دارم میگم چرا درست نیست خوب اگه اینو میگی گذاشت ولی به قصد اینکه این جز نماز نیست اینم بگو نه چیزی که بدعت به هر قصد که پیدا نیست که عمل پیداست بدعت مال عمل ظاهریه خب من مثالم این بود من می‌خوام اینو بگم اگر به یک آدمی چوپان روستایی داستانو گفتم و خودش به این نتیجه رسید که پس این نبوده پس این بدعته با این حرف های که من زدم هم قانع شد اصلا باید عمل کنه یا نه بازم کنه دیگه بازم عمل کنه دیگه من فقط براش ماجرا را نقل کردم خودشه اجتهاد کرد خودش نتیجه گرفت که پس بدعت مسئله مسئله توضیح بدم این مسئله رو توضیح دادم حالا حرفم اینه شما میگی یا باید مجتهد باشد یا باید احتیاط بکنه یا باید تقلید بکنه این آقای چوپان روستایی را من براش توضیح دادم تو این مسئله خودش به این نتیجه رسید که گفتن حرامه نه مجتهده نه احتیاط کرده نه تقلید کرده خودش به این نتیجه رسید اصلا سوالم اینه که بر این آدم حرام هست گفتنش یا نه که بگه حالا که فهمید مسلم وقتی شما فهمیدید که حتماً حکم دین نیست پس جمله قبول ندارم تکیه میگید باید یا مجتهد باشه که شما تعریف میکنید یعنی هیچ از این درس های که شما خوندید نخونده ولی تو این مسئله تونسته اجتهاد بکنه براش من گفتم تونس اجتهاد کنه یعنی دونست خدا را بفهمه یعنی به این نتیجه رسید که قطعاً گفتن شهادت سال ۳ تو نماز حرامه بدعته و حرامه رسید به پس من دارم نقض می‌کنم اینکه شما گفتید مجتهد باشه حکم عبادی بود یه چیز دیگر من برای طرف اومدم و توضیح دادم که ببین پزشکا میگن مبتلای به مرگ مغزی دیگه قابل برگشت نیست همه پزشکا اینو قابل محال است که برگرده مبتلای به مرگ مغزی اصلا اونم نه یه چیز دیگری مبتلای به مرگ مغزی خوب ممکنه طرف بگه من که ظاهرش چیه و نفس میکشه یه کسی سرش له شده تو تصادف ولی هنوز با دستگاه زنده نگهش داشتند اینو میشه مبتلا به مرگ مغزی هم هست معلوم است میمیره اینو میشه اجزایش پیوند بزنی به ده تا بیمار جان ده تا بیمار را نجات بدی برخی بیشتر خوب من برات طرف میگم ببین این مسئله مرگ اینکه یک حکم تعبدی نیست نماز نیست یه مسئله واقعیه اینو پزشک درباره اش نظر بده خوب پزشک میگه بابا این مرده خودتم میبینی که مغزش له شده خوب این حتما میمیره جان این ده نفر هم در خطره به نظر من واجب که رضایت بدی که این پیوند صورت بگیره و اجزای این مبتلای به مرگ مغزی به این ۱۰ نفر زده بشه توضیح اینو میدم به مسائل مرگی که بخوای بکنی مثل نماز و روزه نیست یه مسئله واقعیه قطعا تمام خودتم میبینی سرش له شدی جان ده نفر هم میشه نجات داد باش با جان ده نفره تو که میتونی جان ده نفر را نجات بدی واجبه یا نه جان ۱۰ نفر را نجات بدی اون که دیگه نمی‌مونه جان ده نفرو می‌تونی نجات بدی واجب هست نجات دادن جان ده نفر یا نه همون سادگی به نظر شما حالا اگه من اینو توضیح دادم برای این بنده خدا ایشون باید به تلفن دانشگاه خانمی بود همین مسئله را به مناسبت گفت برادر تصادف کرده بود مرگ مغزی گفتن که اینا اهدا کن گفتیم تلفن باید بزنیم به مرجع مرجع تلفن زدیم گفتن به هیچ وجه جایز نیست برادرم مرد کارم نکرد گفت الان چند سال عذاب وجدانم داریم چرا این کارو نکن حالا سوالم اینه به نظر شما این مسئله این مسئله قابل فهم نباشه به نظر شما با همین توضیحی که من دادم طرف میفهمه خدا کدومو میخواد این آدم اگه این دست دستگاه میمیره با این دستگاه با زور زنده است حتی زنده نیست این دستگاه زنده نگهش داشته اگه برداری میمیره خب حالا این آدم را من پیوند اجازه بدم پیوند بزنن ده نفر را نجات بدن یا اجازه ندم آره بنده برای خودم اگه پیش بیاد میگم واجبه خودمم بگم مبتلا شدم میگم حتما حتما این کارو بکنید من حتماً پیش بیاد واجب میدونم کلمه فتوا استفاده نمیکنم من فقط به نظرم عالم نباید فتوا بده باید بگه من برداشتم اینه بعد شما شما استدلالمو بشن من استدلال کردم الان حالا همین مسئله است به نظر شما آیا مردم باید تو یک همچین مسئله‌ای تقلید بکنن از یه کسی که خودشون تو این مسئله بیشتر واردن آقا تو حجره نشسته این مسائلو نمی‌دونه شاید شما راجع به مسئله مرگ مغزی و که چگونه است و اینها اطلاعات بیشتر اطلاعات شما درباره مرگ مغزی از اون بیشتر مردم معمول مردم از اون آقا بیشتر و به این یقین میرساند که مرده است زور این دستگاه داره قلبش میزنه یعنی چه قلبدیدم و حالا محیطمون بوده روسای پدرم هم مرحوم پدرم قصابی می‌کرده دیدم که حیوان سرشم که بریده قلب داره نبضش میزنه بعد حتی گاهی من دیدم که پوست کنده شده گوشت هنوز داره تکون را میخوره اون چیز نباید نگاه کنی که نفس قطع میشه قلبشو میگی داره میزنه هنوز داره میزنه اینا نشد که میخوام بگم آیا یه همچین جایی را این مسئله طعم اهمیت نداره ها شما ببینید مثلاً اگه اکثریت فقها یه همچین فتوایی دارند که میگن جایز نیست مرحوم آیت الله منتظری دوتا فتوا داره و یکیش که اجازه نمیده دوم که اجازه داده خیلی فاصله است با اون چیزی که من میگم که میگم اصلا واجب یعنی قطعه کردی حتما باید به اصطلاح این کار را بکنید خوب با این مثال خیلی روشن‌تر کردم قضیه این مسئله به نظرتون می‌تونن مردم بفهمن این مسئله را یا نه که تکلیفشون چیه کاملا ساده پیچیدگی هم نیست که بگیم بلکه بهتر می‌تونن بفهمن من معتقدم مردم بهتر می‌تونن بفهمن تا اونا حتماً مردست پزشکان میگن مغزش له شده الان با این دستگاه فقط تنفس چی برداری میمیره قلبشم از کار میفته و باهاش میشه ده نفر را نجات بدی واجب این کارو بکنید معلومه اصلا تقلید یعنی چه می‌خوام اینا رو مثال می‌زنم که بگم نه اینقدر پیچیدش نکنید و بگید مردم نمی‌فهمن نه چوپانه روستا همین تو بیمارستان یه کشاورز بی‌سواد باشه من اینو می‌تونم حالیش کنم که اینجوریه قضیه براش دلیلشو بگم و رضایت بده که و بر خودشون واجب بدونه که اجازه بده که این کار به اصطلاح صورت بگیره خب چرا اینو گفتم برای اینکه بگم چرا شما گفتی یا مجتهد باشه نه لازم نیست مجتهد باشه که تکلیف خودش را بفهمه مجتهدی که شما تعریف می‌کنیدا مقصودم مجتهدی که شما تعریف میکنید ۳۰ ۴۰ سال از عمر شاه گذشته باشه توی بیشترش تلف شده بیشتر مسائل عبادی را مطرح کردند یکم مسئله فوق العاده مهم حقوق بشری پزشکی چون حق حیات اونها حق حیات خود این مطرحه دیگه حقوق بشری و حالا به گونه ای پزشکی اجتماعی خیرخواهانه بشر دوستانه مسئله فوق العاده حیاتی را استدلالمم گفتم که چرا من مقاله نوشتم چاپ شده مقاله نوشتم و چاپ شده در این باره که اهدا عضو مبتلا به مرگ مغزی واجب واجب که بدیم و رضایت بدیم و بر پزشکم واجبه که این کار را بکنه هم اطرافیا باید اجازه بدن واجبه و بر پزشک هم واجب و بر بیمارستانم واجبه دلیل این آدم مرده است طبق علم جا نگه نفر در خطره خیلی ساده مسائل پیچیده فاصله گرفته از یه قلم تعبدی میگه میکشه یا نه قلبش می‌زنه یا نه آره می‌تونم مرده است که این دستگاه را بردارم از کار میفته برم ندارم دو ساعت دیگه از کار میفته دو ساعت دیگه اگر بردارم همین الان از کار میفته اگه بر ندارم دو ساعت دیگه از کار میفته پزشکا میگن چقدر میتونه بگم حالا اشکال اولم اینه چرا گفتی باید یا مجتهد باش نه خیلی از مسائل ممکنه بتونه بفهمه و وقتی فهمید واجبه عمل بکنیم اگه می‌تونم بفهمه واجبه که بره بفهمه چون دستور داده که تفقه میتونم این مسئله را با یک ربع شنیدن حرف پزشکا و حرف چی من می‌تونم به نتیجه برسم به و بفهمم که حکم خدا خواست خدا از من چیه اینجا خواست خداست من اینجا چی میتونم وا بدم بفهمم که اون وقت واجبه که تقلید نکنم که اشتباه است که تلفن بزنی و بگی مرجع نظرت چیه نه کار اشتباهیه ها پس اصلا این جمله که گفتید مجتهد هر قدر که میتونه خودش و نگید نمی‌تونن مردم پیچیده‌ترین مسئله رو من به این سادگی گفتم که شما اینقدر اختلاف دارید به این سادگی گفتم باید یا مجتهد باشه این مسئله ممکنه یک کسی نیمی از مسائل خودش را اصلا بتونه به نتیجه برسه خیلی هم وقت نمیخواد تو این دو دقیقه چند دقیقه که من صحبت کردم دو تا مسئله را تو همین جا الان دو تا مسئله را روشن کردم یکیش فوق العاده مهمه پس میشه ۲ ساعت وقت بخوام بزارم برای مردم ۱۰ تا مسئله را میتونم اینجوریش بکنم اون وقت اگر یک کسی مثلاً ۱۰۰ ساعت وقت بگذاره و گفتگو بشه برای مردم پس می‌تونن ۵۰۰ تا مسئله را براشون همینجور کاری کنم که بتونه نظر بفهمه به نظرم این خانم اینجا برسم که عالم باید این کار را بکند و مردها مردم بفهمن خودشون تقلید نه دارم میزنم پس کلمه که گفتید باید قبلش اینو گفتیم بعد مسئله را با عقل مثلا عقلی تعب مسئله بحث میکنم من برای طرف روشن کردم که تکلیف الهی تکلیف خدایی و خودشم فهمید که تکلیفش اینه به چه دلیل تعبداً باید حرف تو را بپذیره جایی که جون ده نفر در خطره کاملا ساده مرحوم آیت الله منتظری نظرش این بود که حق کپی رایت معتبر نیست یعنی چه اون زمانا ۱۰ ۲۰ سال پیش بیشتر نرم‌افزارهایی که به وجود میومد مثلا نرم‌افزار درست می‌کرد گرون بود مثلاً اصلش شکسته بخواد بخره بعضیا قفلن و می‌ریختند بازار سالیم بود که آیا این قفل شکسته را به قیمت ارزون میتونی بخری یادت بره اصل را به قیمت گرون بخری فتوای آیت الله منتظر این بود کپی پراید معتبر نیست همین قفل شکسته را بخری هرچی هم باش بحث میکردن از نظر خودش برنمی‌گشت بچه های من ۱۵ سال ۱۵ سالشون بود از ایشون هم تقلید میکردن گفتن که معلومه کپی رایت معتبره خب معلومه چون که اصلا این دوره زمان این فوق العاده مهمه این کارها اگر قرار باشه کسی یک سال زحمت بکشه و بعد یه نفر قفلشو بشکنه و بریزه تو که دیگه کسی این کارو نمی‌تونه بکنه دیگه انکار دیگه انجام نمیده طرف صرف اصلاً چرا عمر ما باید به سرم این ضرورت اجتماعیه یه بچه ۱۵ ساله میگفت جالبه حالا شما به نظرتون من باید چیکار میکردم میخواستم بگیرم باید چیکار میکردم حرف آیت الله منتظری رو گوش میکردم یا حرف بچه ها را به استدلالشون روشنه دیگه استدلال چون از کسی نشنیدن خودشون میگفت کپی رایت امروزه اگر بگیم معتبر نیست به علم دانش پیشرفت به همه چی لطمه فوق العاده سنگینی وارد کردیم و ظلمه خب معلوم مصداق ظلمه مگه میشه من یک سال زحمت بکشم یه چیزی تهیه کنم که میخوام برگرده پولش تو بدن موزیک میشکن من او زمان ها البته من از مرحوم آیت الله منتظری تقلید نمی‌کردم منتها اصلا خیلی مجبور چی بخری باید بره اصلش را بخری من می‌دیدم حق با ایناست اصلی رو می‌خریدم اصلی را می خریدم اطا حرامه اطاعت اتحاد حرامه من میدیدم بچه حق باشه حق باشه مسئله را بهتر درد میکنه درد نکرد دلیل نداره که او بهتر درک کرده باشه مسئله اینجوری را و این یه مسئله که میگم خودم باهاش روبرو بودم خب اینم مسئله سومی که الان مطرح کردم مسائل به روز دیگه و بنابراین این صحبتی که شما گفتید باید مجتهد باشه با درس‌ها را پس میتونه به اصطلاح خواست خدا را از انسان توی موقعیت خاص توی مسئله خاص درک کنه بفهمه به خدا اینا میخواد اینکه شما گفتی عادلانه نیست این آدم است مقدار اینا مسائل بقیه اش یک حکمی که من تسبیحات ارب سه تا بگم یا یکی بگم اصلا مهم نیست گفته که من باید اشتباه کردم آسمون در میاد نماز خدا حق الله خودم دیدم به طرف گفتم که آقا دوتا دو جور روایت داریم بعدش میگه که سه تا بخون بعدش میگه خودم بهش میگم اگه من جای تو باشم چون تو حق الله اصل بر سادگیه بر سهولته خدا بخشنده است اصل سادگیه خودم باشم چون اصالت سه حاکم تو حق الله برخلاف حق الناس از حالت احتیاط سهولت چی هست من میگم مسائل پیچیده‌ای که حق الناس مردم می‌تونن راحت کرد که اصلا اشتباه کرد مهم نیست خوب ببخشید این مسئله اول دوم گفتید یا احتیاط کنه پس این جمله اول تان غلطه گفتید یا مجتهد باشه نه نه یه مسئله رو میتونه بفهمه ۱۰ تا مسئله رو میتونه بفهمه خودش باید بفهمه مجتهد باشه تقلید نمیکنه احتیاط هم نمیکنه اینجا وایسادم بعضی از مراجع میگن گفتن پیوند اعضای مبتلا به مرگ مغزی حرامه احتیاط بکنم یعنی کدوم انجام بدم حرامه میگه چون هنوز نفس داره این کشتیش اگه قلبشو برداریم احتیاط نژاد دادن جان اون ده نفره میشه احتیاط کدوم از ایناست همین امشب توضیح بدی و بنابراین احتیاط بکنید مسائل دو جور یکی حق الناس ۱ حق الله یکی احکام مربوط به رابطه انسان با خداست یکی مربوط به رابطه انسان با انسان تو احکام مربوط به رابطه انسان با خدا چرا باید احتیاط بکنه به چه دلیل باید ببینه کی تو طول تاریخ از همه سخت‌تر گفته حرف او گوش بده به چه دلیل کدوم عقل اینو میگهاز باب رجوع به کارشناس خوب من دلم میخواد با اون کارشناسی آسون‌تر می‌گیرم مراجعه دلیل نقدی داری بیار نداری که باشه عقل من میگه که تو مسائل مسائلی که مربوط به رابطه انسان با خدا هست شریعت وقتی میگن شریعت سهله یعنی احکام مربوط به رابطه انسان با خدا نه حقوق مردم اونا که نگفتن آسونه که نباید بگن اصلا آسونه شک داری که ۱۰۰ تومن بدهکاری یا ۲۰۰ تومان بدهکاری باید چیکار کنیم با ۲۰۰ تومن بدی آسونی یعنی چقدر اصلا رضایت شااسل کنیم کاملاً هم سخته و اونجا سخت‌گیری اشتباه هم بود هیچ مهم نیست خود دین گفته اینا بنابراین حرفم اینه در رابطه با حق الله احکام مربوط به رابطه انسان با خدا چرا شما میگید که من باید برم ببینم کدوم فقیر تو طول تاریخ از همه سخت‌تر گفته من به او عمل کنم شما اصلا چرا گفتی که من باید مثل عقلی من یک کارشناس مراجعه کردم آسون‌تر گفته می‌خوام به اون عمل کنم به چه دلیل شما می‌فرمایید که آسون‌تره انتخاب کردی میگم حق الله برای اینکه گفتن شریعت سهله برای اینکه گفته اگه اگه حکم پیامبر فرموده اگه یه چیزی دیدید سخته بدونید حکم خدا نیست به این دلیل آره میگم قبول ندارم میگیم بر اون احتیاطم به اینکه بری یک کسری رو بگیر تو همه مسائل و بگردی تو این تاریخ شیعه ببینید کدوم یک از این مثلاً هزار تا فقیه سخت‌تر بود شما همه حرفاتون این بود که به کار شناس مراجعه کن به کارشناس مراجعه کردم این کارشناس آسون میگه به چه دلیل دلیل روایتی که داره میاد اگه دلیل عقلی داری بیار خب حالا از این مسئله میگذریم پس اینم تکلیف احتیاط اگه احتیاط تو حق الناس میگی لازمم نیست که ببینم کی سخت‌تر گفته اصلاً خودم میدونم خودم میدونم که شک دارم ۱۰۰ تومن بدهکارم یا ۲۰۰ تومن بدهکارم ۲۰۰ تومن میدم یه رضایت طرف حاصل می‌کنم یا مثل من عمل یکی از دوستان یه پولی به من قرض داده بود بعد از یه مدتی بهش گفتم که نه حافظم ضعیفه میدونم ۵۰۰ هزار تومان بین ما رد و بدل شد ولی یادم نیست من به تو دادم یا تو به من دادی ولی ۵۰۰ هزار تومان چی یادمه دقیق یادم رفته که من به تو دادم خوب بیا مصال شوخی عرض کنم خدمتو به هر حال مسئله حق کپی‌رایت احتیاط شرط الناس اجازه برخلافه حق الله حق الناس را معمولا عقل آدمی در موردش داوری داره یعنی بیرون یعنی اینجور نیست که فراتر از عقل آدمی باشه برخلاف نماز صبح که نمیدونم دستورات اربعه که نمیدونم سه تا باید بگم یا یکی باید بگم عقلم حرفی نداره ولی در مورد حق الناس که حرف داره بنابراین این دومم که شما گفتید احتیاط کاملا قبول ندارم حق الله را میرم سراغ هر کاسون‌تر گفته حق النا اگر بخوام اگه خودم نخوام مطالعه بکنم من که به نظرم می‌تونن اکثر مرد بسیاری از مردم بیشتر مسائلو می‌تونن بنده که عرض میکنم تا همین دارم الان تو این جلسه دارم بحثم چیز دیگه است به مناسبت سه تا مسئله را ترک کردم الان تو همین اگه میخواستم فقط به مسئله بپردازم چون یک ساعت یک ساعت و نیم مثلا شاید تعداد زیادی مسئله را بیانش میکردم همون مستدلم بیانش میکردم به ساله رساله فقط میگه اینجور عمل کنید من میگم دلیلش چیه دارم میگم به چه دلیلی دارم اینو میدم که اینجا دوتا مسئله دارم یکی اینکه تقلید تبعیت کورکورانه است این با خود فرمانروایی انسان ناسازگار تبعیت کورکورانه مضمون در واقع ضد اون آیه قرآن که میگه احبار و رهبانم ارباب من دون الله یهودیا عالمان خودشونو مسیحیا راهبان خودشونو رب گرفتن چرا من حق ندارم به شما بگم اینکه گفتید که مثلا پیوند اعضای مبتلا به مرگ مغزی را پیوندش حرامه چرا حق ندارن به تو بگم به چه دلیلی چرا من چشم و گوش بسته باید حرف تو را بپذیرم تو این مسئله حیاتی شما این ادعا را دارید شما این ادعا را دارید میگی اگر من رفتم و بدون اجازه تو پیوند با اینکه عقلم داره میگه این کار را باید بکنم من بدون اجازه رفتم کار حرام مرتکب شدم قتل مرتکب شدم به چه دلیل به چه دلیلی من با تبعه من از تو نپرسم که دلیلت چیه تو به من میگه حق نداری بپرسی دلیلت چیه چون من مرجعم نه نه داری از من تبعیت کوهکورانه طلب می‌کنی من می‌فهمم دلیل بگی و میتونم رو دلیل داوری کنم که آیا دلیل درسته یا دلیل درست نیست نه چرا فقط از تو بپرسم از دو نفر میپرسم و از اون کسی هم که مخالف توست میپرسم ببینم دلیل کدومتون محکم‌تره به او عمل اگه به فرض خودم نتونم به چه دلیلی نمیگید این کلمه تقلید که حرف بی‌ربطیه و بعد کاملا با خود فرمانروایی انسان ناسازگار اما یه سوال دیگه به کارشناس به چه دلیل من باید همه مسائل برام سراغ یه نفر حتماً که دلیلت چیه کی اینو گفته عقلا اینا میگن من امروز سرما خوردم رفتم سراغ پزشک نزدیک بخون هفته بعد سرما خوردم الکی دلم می‌خواد هیچ دلیلی هم نداره فقط دلم میخواد برم سراغت که دیگه کارشناسی کارشناس مراجعه میکنن کارشناس من امروز دکتر میرم چرا میرم سراغ این دکتر فامی به همین سادگی اون دکتر قوی‌تر اون بهتره ولی فامیلم میخوام برم سراغ این کارشناس شما به چه دلیل اینو میگید رو چه حسابی یک نفر همه مسائل دین شاه باید از یک نفر بگیره این از کجا آوردید این از کجا یا دلیل شرقیه یا دلیلش نقلیه هر کدومش هست بگید کارشناس کدوم عاقلی میگه حتما اگه پزشکا اول عمرم مراجعه کردم تا آخر عمرم باید پیش برم امروز رفتم از قیافش خوشم نیومد برم به قصد خوشتیپ تر دلم میخواد این دکتر خوشتیپ تره برم پیش این دکتر حالا یه چیزی می‌خوام بگم تمام مسئله من اصلا اون قسمت حق اللهشو جدا می‌کنم اون قسمتی که اصلا تقلید معنی نمیده چون اونا بیشتر چیزها رو مردم می‌تونن بفهمند تقلید یعنی چه یعنی مثلا برخی از این عالمان بر اساس یه حدیث فتوا دادن که عرض کنم که اگه یه حدیث داریم از پیامبر که اگر یک کسی دیدید داره بدعت تو دین میزاره میتونی بهش تهمت بزن کاری که نکرد بهش نسبت بدی مثلاً بدعت دیدی گذاشت به نظرت برو شهادت بده که دیدم مثلاً فحشا کرد مثلا اعدام بکنه سنگسارش بکنن بس کنیم ۴ نفر رفتن تبعیت بکنم من اینو باید از این تبعیت بکنم حتما که عقلم داره میگه قطعاً حکم خدایی نیست قطعاً حکم خدا این نیست که من به نظرم رسید یک کسی بدعت گذاره کاری که نکرده بهش نسبت بدم درود فتوای فقیر فوق العاده تو یک کلیپی از مرحوم آیت الله خمینی هست که از مرحوم آیت الله خمینی هم که شبیه اینا گفته میشه تهمت بزنیم اینجا که عقلم داره میگه مزخرف میگه مزخرفه اون وقت باید تقلید بکن پس تو احکام اجتماعی یک ولش کن اونا که بیشتر جاها حرفم چی داره به حرف های دیگری هم دارند اصلا احکام اجتماعی بسیارش در حال تغییر مصداق عدالت مثلاً به عنوان نمونه یک کتاب داریم به نام کتاب الحجاره خب تو این کتاب اجاره تمام مسائل کارگر و کارفرما و اینها فقط اینجا اومده یه جمله میگه یه جمله داره المومنون شروطه کارگر و کارفرما رابطه شان باید چه جوری باشه هر چی شرط میزارم که تو یک محیط فوق العاده ناامن آلوده غیر بهداشتی به اورانیوم به ۲۰ ساعت کار کنی بیمه نداری مرخصیم نداری حقوقتم سه میلیون میخوای کار کن نمی‌خوای کار نکن شرط گذاشتیم کتاب اجاره میگه چی درسته این کتاب اجاره اینو میگه عقاب درست فردایی که گذاشتی خب عقلا میگن چی میگن ظلم اینو چجوری می‌تونم فتوا ربط نداره به فقی که محیط آلوده است اینکه خطرناکه امنیت نیست بیمه باید باشه مسائل احکام مربوط به رابطه انسان با انسان ها را اصلا فقیه نمیتونه اینایی که شما میگید اصلا نمیدونن که درباره حداکثر احکام مربوط به رابطه انسان با خدا را میتونه بگه احکام مربوط به رابطه انسان با خدا را بنده میگم به چه دلیل من باید از اول تا آخر عمرم از یک نفر تقلید بکنم تبعیت کنم حالا کلمه به چه دلیل به چه دلیل من یک کسی روزه را آسون‌تر به چه دلیل نمیتونم به این مسئله را شما دلیل عقلتون رجوع به کارشناس میگه نگفتی خب رجوع کردم که چرا رفت برای تعقل سخت‌گیری دلیلش اینه صرفا آخه این قضیه نیستا گاهی فتح اختلافات مثلاً تو مسئله حج مثلا رم وها جمرات اینها گاهی جوری سخت گیری میشه که جان خطر میفته و خیلیشما حالا اصل مسئله خمس ارواح مکاسب خمس به اصطلاح ذخیره یعنی اینکه انسان قبول ندارم ولی عرض کنم خدمتتون که شماها فتوا دارید می‌دید که اگر یه مالی را من کنار گذاشته بودم آخر سال مثلاً دختر شوهر بدم می‌خوام کم کم تو ۵ سال ۶ سال جمع کنم و جهیزیه جور کنم این پولی که من با بدبختی کنار گذاشتم که ۵ سال دیگه ۶ سال دیگه جهیزیه جور کنم یه نفر پیدا شده که میگه نه این خمسش لازم است مثال آیت الله بهجت به چه دلیل یکی از یکی میبینم ها میبینم که واقعا تو هم که داری زور میگی من بدبختی دارم میخوام جهیزیه دخترمو جور کنم من قبلا صحبت کردم که قضیه خمسه درباره در چی بهش میگن ذخیره این که مال پس انداز من دنبال کلمه نباید بگیم خمس ارواح مکاسب باید بگیم خمسه پس انداز در واقع اون خمسه پسنده است اصلش قبول ندارم خمس پس انداز باید دلیلی نداره من اینه گرفتاریم اینه که می‌خوام سال مثلاً ۵ میلیون ۱۰ میلیون ذخیره بکنم ۲۰ میلیون ۵ سال ۶ سال دیگه بتونم آیت الله بهجت میگه لازم نیست یه مسئله رو برم سراغ برم بگو دلیل چیه دلیل من که میگم شما از کجا گفتی که باید همه مسائل را از یک نفر و اگر از این یه نفر از کجا آوردی نگفته مگه نگفتی من خود ما هم گفتیم از کجا آوردی آره رجوع می‌کنم به کارشناس ولی این مسئله نمازمو از ایشون پرسید که این فتوایی که تو دادید مصیبته خمس اما میرم زور میگی میرم بعد اگه بنابراین اصل این سه تقسیم که شما کردید یا مجتهد باشه یا احتیاط بکنه یا تقلید از یه نفر بکنه هم تقلید بکند هم از تقسیم بندی من همش را بر هم زدم و میگم که اصلا با حقوق بشر چون دارم صحبت می‌کنم میگم با خود فرمانروایی انسان سازگاره خب ببخشید در خدمتتان هستم اگه فرمایش داشته باشید نبودن زمان و مکان هست یعنی نگاه میکنیم مثل مثلا از هم برداشتن این مسئله را نوشتم نجاست انسان آقای اذان اقامه نیست دیگه یه بار بیا پیش مردم اذان اقامه رو بخون و نگو تا مردم چرا نمیگی پس جز اذان اقامه میدونی آره قضیه اینه نکته دیگری که گفتید که شما مثال ها فلان آره دلیل اینکه یک جور حرفا اینه که هیچ فقیهی به خودش اجازه نمیده خلاف مشهور حرف بزنه آنچه که مشهوره حتماً طبق اون فتوا میده به ندرت یک کس پیدا میشه که خلاف فتو خلاف مشهور حرف بزنه و توضیح بده مردم به اصطلاح کار سختی میشه من یه چیزی برای شما میگم که عالم این کارو بکنه دیگه من اینو بهتون سخته که بخواد من مدت هاست دارم هفته‌ای دو سه بخش بسیار مهم همین جوری برای مردم بیان کردن مشکل ندارم بگه طرف بخواد هفته دو ساعت سه ساعت وقت بیاد بزاره من براش کل دین را بیان می‌کنم اعتقادات را عرض یکی دو سال کل شبکه میکنه اصلا کارم همینه مثلا مسائل پیچیده‌ای که نتونستن حل کنن من برای مردم حل کردم برده داری تو اسلام هست یا نیست کتک زدن به زن میشه یا نمیشه عرض کنم که کن یعنی چی مسائل این گونه را ارتداد جهاد ابتدایی شاید حدود ۱۰۰ تا مسئله مهم و حقوق بشری را برای مردم رفتم و توضیح دادم و مردمم فهمیدن نه من قبول ندارم که نمی‌شه در حالی که من مثلا هفته یکی یا دوست ساعت بوده دو تا جلسه میرم بیشترش باشه فیلمم لازم نیست دیگه همه مردم باشن تو فضا مجازی که پخش میشه داره بدنم میتونه کتاب بشه و بخونن یک عده کتابشان میخونن یک عده میشنوند یه خورده میشنوه برای دیگری بیان میکنه یک عده هم حضور پیدا میکنن من معتقدم یه نفر من من یه نفر کل دینتونم انجام بدم کلش عقاید و همشو می‌تونم انجام بدم که مثلا هفته سه چهار جلسه بحث داشته باشه بین مردم و صحبت بکنم شما این جلسات که دیدید من حداقل سه چهار تا مسئله را آفتابی کردم سه چهار تا مسئله مهم ما آفتابیش کردم تو همین با اینکه بحثم چیز دیگری بود اگه میخواستم خصوص مسئله را اینجوری بیان کنم شاید ۱۰ تا مسئله رو تو همین یک ساعت و خورده‌ای که صحبت کردم مستدلم بیانش کردم تعبدی که نگفتم دلیلشو گفتم نه برعکس شدنی راه که میرن اشتباهه راه اشتباهه باید مردم را کاری کرد که به اندازه توانشون تفقه کنند به اندازه توانش یعنی در واقع اینجوری که شما دارید میگید مردم تقلید یعنی نگه می‌دارید سطح به هر حال فکر کنه میتونه خودش برسه به نتیجه من قبول ندارم که باید کورکورانه تبعیت کنه به من میگه برخی از آدما مثلاً چوپان روستایی فلان نمی‌تونه الانم تقلید نمی‌کنه الانم نمی‌کنه الانم هرچی پدرش بهش میگه مادرش بهش میگه عمل میکنه یا حداکثر که آخونده محلش میاد یه چیزی بهش میگه عمل می‌کنه الانم نمیکنه اینجور نیست که بگیم الانم تقلید میکنه تقلید یعنی چی اصلا نمیدونم بنابراین او باشه او همینجوری آخوندی بهش میگه ولی آیا همه مردم این تحصیل کرده ها اینایی که اینا نمیتونن بفهمن مردم معمولی تهران براشون توضیح میدم هیچکس مشکلی نداره در فهم پیچیده نیست دینش نکنیم میشه ساده و چی فوت کرده نماز برای نماز نخونده مثلا چرا خونه چی میشه مثلا همین سوال میکرد که من اونجا بدم نماز بخونم نمیدونم در سال ۶ بله من چون که از قبل معلوم شده که تو جهنم هستم دیگه برام فرقی نداره بنابراین نمی‌ترسم برخلاف شما شده عرض میکنم اصلا یه نفر هست پدر و مادرش اینا یکیش ۸۰ ۹۰ سال عمر کردن ۱۰۰ سال عمر کردن رو به قبله نکردن نماز روزه هم نگرفتند اون وقت تقریبا میشه ۱۵۶۰ سال نماز و روزه بر عهده این پسر بزرگه خب یعنی حدود یک مثلاً ۷۰ سالشه یک کشاورزه و کل زندگیش هم نمیتونه با دو سه میلیارد بده برای کسی که یک ظلم نیست دوم میگه نگفت که ان الصلاة تنها عن الفحشا والمنکر مگه نگفت که کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون هر جا میگه نگفت که اونی که ینال الله یک کس دیگری نماز و روزه نخونده و نگرفته بدبخت پول باید بدم یک کس دیگه هم شغلش اینه که دولا و راست بشه این تنها فحشا و منکر برای کدومشون رخ میده سه نفر به کدوم یک از اینها حقوق شغلشه او که نه او که به قبله نکرده من عرض کنم که از این گذشته خوب من یه وضعیت دیگه کردم من آدم مهربان هستم من نمیخوام که خودم برم به بهشت برادرم زخ بره خیلی بده من پسر دارم اون وقت نماز و روزمو می‌خونه ولی برادرم پسر نداره او که پسر نداره که چرا باید اون که پسر نداره نماز و روزش خونده نشه اونی که پسر داره نماز و روزش خونده بشه چه فرقی در جای خدا فرق گذاشته چه جرمی انجام داده یا نماز و روزه تاثیر داره برای اینکه به قبله تاثیر داره بدبختی که بچه نداره چی یا پسر نداره اون چی خب حالا برای اینکه ترس من وصیت کردم که دست نماز و روزه و نمیخوام بخونم من اصلا نمیخوام بهش برم به کسی مربوط من نمیخوام بخونم کسی برام تمام دلیلش چیه اصلا نمیرم نگاه کنم روایتش چیه قرآن که نداریم یا روایت داریم یا نداریم عقلم میگه این حرف بیخود حرف گوش میدم به نظر من اون آدمکسر شغلش این باشه که نماز بخونه شبانه روزی شغلش باشه این تازه یک گناه خدمت و اصلا این چیزها رو یه مقدار چی کرد و ریخت و ببین تا میتونی تو حق الناس احتیاط حقیقتش حالا که اینجا هست دارم میگم من احتیاط نمی‌کنم تو حق الناس بلکه یه چیزی بالاتر من اصلاً شرعی عمل نمی‌کنم من اخلاقیم عمل می‌کنم اخلاقی عمل می‌کنم مثلاً یعنی چه ارث پدری و مادری مونده بود افتاد که هر کس هر ادعایی داره حتی اگه لفظی شفاهی پدر و مادر من قبول دارم تمام اصلا نمیخوام شرعی عمل شرعی باید بگم دلیلت مدرکت همینجور واقعا این کارو کردن گفتم نمیخوام به اصطلاح شرعی عمل کنم اخلاقی عمل کنم بالاتر از شرعی گفتم هر کس هر ادعایی داشته باشه من قبول تمام این کار را کردم این کار را کردم و گفتم قبول دارم دختر خیلی چی ندارم که میخوام بگم اصلا تو حق الناس نمیگم حق الناس اگه شرعی هم کسی که میخواد عمل بکنه باید حتما احتیاط بکنه البته خودم بگم نه شرعی عمل نمیک اخلاقی عمل می‌کنم من اخلاقیمت می‌کنم پدر چیزی بهت گفته بخشیده آره این کار را کردم ولی می‌خوام بگم اینورش رانندگی متهمم نکنن که لایم نه این طرف شاه به شدت سخت گیرم برخوردم به شدت برخوردم سختگیرم بله اون شاه سخته و مطمئنم که خداوند مطمئنم یقین دارم خداوند تو اون قسمت ها سخت نیست سخت حتی اگه نمازم اشتباه خونده باشه مهم نیست قسمت دومش مهم بود که اون سوال کننده داره تشخیص میده که نماز را مستحبی که نیاز داره بهتر میفهمه به نظر من به نظر من این کار اگر به نیت او بده بیشتر به دردش میخوره راست بشه مقلده از مرجع داره بهتر در تدریس این مسائل اگر این صرف تدریس وسایل مهمتر به دستگاه اینا که داره میگذره چیه اگر روش روش درستی باشه همونطور که پزشکی فوق تخصص پزشکی بعد از دیپلم چند سال میخواد هشت سال ده سال این نه بعد از دیپلوم نه شش سال دکتر عمومی میشه دو سال هم میشه تخصص دو سالم میشه فوق تخصص فرض کنید پشت سر هم بخونه فوق تخصص بعد از دیپلم ۸ سال می‌شه عرض کنم که قطعاً اسلام شناسی پیچیده‌تر از این نیست روش غلط روش غلط یعنی روش این گونه است که تو این حوزه یه مسئله مطرح میشه یک سال یه مسئله داره میگه یک روز میگه فلانی اینو گفته فلانی اینو گفته در حالی که مگه بخوام یه جلسه اون مسئله را مطرح کنم یک ربع تاریخچه مسئله نظر وجود داره این نظر دلیلش اینه این نظر دلیلشه این نظر دلیلشه نه یک سال یک رو و باقی وقت جلسه را به خود مسئله می‌پردازم همشون عمر تلف کردن بسته شدن راه عقل و تدبر کاملا مقلد بودن چیز رسیدن مرجعیت رسیدن بابا باید به پزشک متخصص مراجعه کنیم میگه نه من به مرجعیت مراجعه از علم جدید استفاده خیلی وقت هاست که طرف من یه صحبت می‌کنم بعد یک دانشجویی یک پرسش میکنه و من میبینم که این مسئله ای که بیان حرفی که زدم جای تأمل بیشتر داره با اون سوال او میفهمم با سوال او میفهمم که جای تأمل بیشتر داره مطالعه میکنم هفته بعد میگم و خودم رشد میکنم کاملا بله حق با شماست.